محمّد درویش
چند روز بیشتر تا برگزاری یکی از مهمترین و در عین حال، پیچیدهترین انتخابات تاریخ حیات جمهوری اسلامی ایران باقی نمانده است؛ انتخاباتی که نگارنده در واپسین روزهای سال کهنه، آرزو کرده بود که در آن شاهد افزایش سهم جستارها و نقدهای محیط زیستی از زبان داوطلبین ورود به ساختمان پاستور باشد [۱]. آرزویی که البته تا این لحظه هم در مقایسه با ۱۰ دوره قبلی تحقق یافته است و تقریباً همه هشت کاندیدا در سخنان یا برنامههای خود، اشارههایی مختصر یا مفصل به ملاحظات و موازین محیط زیستی دولت متبوعشان داشتهاند. اوج آن شاید در همین مناظره سوم و ماجرای ریزگردها بود که منجر به بروز چالشی جدی بین محمّدرضا عارف و غلامعلی حدادعادل شد. با این وجود به عنوان یک فعال و متخصص محیط زیست باید اذعان کرد که هرگز سطح جستارهای محیط زیستی ارائه شده در بین ۸ مرد داوطلب سکونت در ساختمان پاستور، اغناءکننده نبوده است و در حقیقت آنچه رخداده با آنچه که باید رخ میداد، هنوز تفاوتی معنادار دارد.