کاوه گفت: ببین اصلا توی این موقعیت عوضی نمیشه تو این مملکت کار کرد. نمیشه یک اثر هنری درست حسابی درست کرد که علنی باشه و یک عده عوضی هم درباره بله یا خیر بودنش تصمیم بگیرند. نمیشه دیگه. گفت اصلا بیا هنر زیرزمینی راه بندازیم تو ایران.
عبارت هنر زیرزمینی هنوز یک زنگ تازه بود آن روزها در آن مکان و انعکاس صدای آن سالها بعد در جوانان هنرمند کشور شنیده شد. کاوه گفت: اصلا خودمون همین جا کارها را درست میکنیم بعدم همین جا یا هرجای دیگه که بتونیم نمایش میدیم برای دیگران. برای جوونها بخصوص. پرسیدم: خب من چه باید بکنم برای ساخت این اولین اثر هنر زیرزمینی؟ گفت: داستانها را تو بنویس من هم تصویرها را درست میکنم. یه دوربین معرکه هم که داریم.