بهروز شیدا
یک بار دیگر آمده است نقال. آمده است تا از تصویر زندان در ده رمان بگوید؛ با تابلوهایی بر دیوار؛ با چوبی در دست؛ در مقابل تماشاچیان.
پیش از این اما نقال میخواهد چیز دیگری بگوید. میخواهد بگوید پیش از این در جاهایی دیگر، به بهانههایی دیگر از رمانهای بسیاری سخن گفته است که در آنها زندان حضوری محوری یا حاشیهای داشته است. نقال میخواهد آن رمانها را نام ببرد؛ میخواهد به یاد بیاورد که چه بسیار رمانها که در آنها سخن از زندانها است.