چرا باید حرف زدن از پریود یا عادت ماهانه در ایران یک تابو باشه؟
دوم راهنمایی بودم که، توی دستشویی خانهی داییام، اولین قطرهی خون را دیدم. قبلترش معلم دینی مدرسه از پریود یا به قول خودش «حیض» و غسل و اینها گفته بود، اما من آن لحظه فکر نمیکردم آن خون خونِ پریود باشد. با نگرانی مادرم را صدا زدم. تا خون را نشانش دادم و خواستم بگویم نمیدانم این چیست، ناغافل سیلی آهستهای به من زد. بعدش گفت: «این خون پریوده و تو دیگه بزرگ شدی. این رو زدم که باحیا بمونی، همین.»
بعد هم نوار بهداشتیای را که از زن داییام گرفته و زیر پیراهنش قایم کرده بود به من رساند. بعدتر دربارهی لزوم پیچیدن نوار بهداشتی در روزنامه و قایم کردنش از همه برایم گفت. یک بار هم سر این که چرا موقع بیرون آمدن از دستشویی دقت نکردهام که لکهی خونی از خودم به جا نگذارم، دعوای مفصلی با من کرد.
یادم هست یک بار که نوار بهداشتی در خانه تمام شده بود و دیروقت هم بود، مادرم مجبورشد به پدرم بگوید از داروخانه نوار بهداشتی بخرد. پدرم غرولندکنان و ناراضی گفت: «صدبار گفتم اینطور چیزا رو یکدفعهای از داروخونه بخرین. هر ماه از بقال و چقال نوار بهداشتی نخرین، آبروی ما رو ببرین.» برادرم که دو سال از من بزرگتر بود هم هرگز نفهمید من چه زمانی پریود میشوم؛ حتا موقع کتککاریها و دعواهای خواهر – برادری هم حق نداشتم بگویم پریود ام، تا حداقل او کمی مراعات مرا بکند. حرف زدن دربارهی این موضوع برای من سخت است؛ حتا همین الآن که دارم این ماجرا را تعریف میکنم معذب ام. کاش ما زنها پریود نمیشدیم!
بیشتر بخوانید؛ http://bit.ly/1quuh7x
توکا نیستانی/ تابلو