کورش عرفانی
در باب انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران سخن بسیار است؛ برخی آن را محصول توطئه، بعضی ناشی از استبداد حاکم، پارهای گرایش مردم به ضدیت با مدرنسازی غربی و اندکی نیز، محصول تحول طبیعی جامعه ایرانی در آن دوره میدانند.
هدف از نوشتار حاضر، پاسخ به این پرسش است که آیا انقلاب ایران محصول بروز عنصر «ضد قدرت» در قالب قدرت اجتماعی بود یا خیر. آیا این نخستین تجربه تاریخی ایرانیان در زمینه به کارگیری سازمان یافته «ضد قدرت» بود؟
ضد قدرت چیست؟
ضد قدرت مجموعه توان بالفعلی است که جامعه مدنی برای مقابله با عملکرد نامطلوب قدرت سیاسی در خدمت میگیرد. ضد قدرت در قالب قدرت اجتماعی بروز میکند که اشاره به قدرت سازمان یافته و ارتباط یافته شهروندان یک کشور دارد. قدرت اجتماعی میتواند به صورت مستقل از دولت یا با حمایت آن رشد کند، اما وقتی این قدرت در مقابل دولت واقع میشود، شکل «ضد قدرت» را به خود میگیرد. ضد قدرت توان جامعه است برای مهار افراط ها و تفریطهای حکومتی یا آن چه که برای اکثریت مردم مطلوب نیست.