هم میهن سکوت و بی تفاوتی ،شایسته هیچ انسان با وجدانی نیست !
در بحبوحه دستگیری و احضار وبلاگ نویسان ،احضاریه ای به دستم رسید و اتفاقات دیگر آن چند روز ؛ آغازی شد بر جلای وطن و زندگی در غربت .
هرگز فراموش نمی کنم ،زمانی که پس از ۱۸ روز از بازداشتگاه اطلاعات سپاه اورمیه با قید وثیقه ۲۵۰ میلیون تومانی و از دست دادن بیش از ۸ کیلو وزن ، آزاد شدم ؛ مادرم را دیدم که از فشار روحی به خاطر دستگیری من ، توانایی سرپا ایستادن را نداشت …
وقتی احضاریه آخر دادگاه انقلاب به دستم رسید ؛ ناخودآگاه چهره مادرم به یادم افتاد و رنجهایی که در دوران حبس ، به خاطر من تحمل کرده بود .
چهره تکیده و خسته پدر که به هر کس و ناکسی رو انداخته بود تا شاید بتواند مرا از دست دژخیمان رژیم نجات دهد .
آن روز تصمیم گرفتم به خاطر پدر و مادرم و برای اینکه دیگر شاهد زجر و آسیب روحی و جسمی آنان نباشم ؛ از کشور خارج شوم . (( قابل توجه کسانی که ما را شماتت می کنند که چرا شما از کشور خارج شدید و به خاطر این ،حق بیان نظر در مورد سرنوشت ایران را ندارید !))
اینها را گفتم ؛ چرا که هر بار چهره مادر ستار بهشتی و فیلمهای مربوط به او را می بینم ؛ ناخود آگاه تصور می کنم که شاید مادر من هم چنین سرنوشتی داشت ! و شاید من نیز به جای ستار بودم …
امروز ستارهای دیگری در بند رژیم هستند ؛ آرش صادقی ، آتنا فرقدانی ، مجید مقدم ، آتنا دائمی و …
کاش هر کدام از هم میهنانم ، یک لحظه و فقط یک لحظه ،خود را به جای این عزیزان و خانواده آنان تصور می کردند و می دیدند که سکوت من و شما چقدر برای این عزیزان ، زجر آور است .
هم میهن سکوت و بی تفاوتی ،شایسته هیچ انسان با وجدانی نیست !
بپاخیزیم تا مبادا سرنوشتهایی مشابه سرنوشت ستار و مادر رنج دیده اش ، دوباره رقم بخورد .
و فراموش نکنیم ؛ گاهی وقتها ،خیلی زود ، دیر می شود…
همایون نادری فر
۶ اسفند ۱۳۹۳
یک جایی همین دو رو برها !