امین درودگر
دور تازه اعتراضهای فراگیر مردمی در ایران آغاز شده است. در واقع، انواع مختلف اعتراض در یک سال اخیر روندی روزانه یافته و پس از دی گذشته، هرچه بیشتر بهحاشیهراندهشدهها و حتی مناطق جغرافیایی حاشیهای ایران را در خود کشانده است. در همین رابطه به سراغ کامران متین، استاد روابط بینالملل دانشگاه ساسکس بریتانیا رفتیم و از او درباره بحران کنونی ایران پرسیدیم.
کامران متین در ساسکس به تدریس تاریخ و نظریه بینالملل و سیاست خاورمیانه میپردازد. پژوهشهای او عمدتاً بر جامعهشناسی تاریخی مارکسیستی، نظریهی بینالملل، تشکیل دولتِ مدرن و ناسیونالیسم تمرکز دارد. و از آثارش میتوان به کتاب «بازنویسی مدرنیته ایرانی: روابط بینالملل و تغییر اجتماعی» (۲۰۱۳، انتشارات روتلج) اشاره کرد.
آنچه در ادامه میخوانید، برگردان فارسی گفتوگو با متین است که اصل آن به انگلیسی انجام شد.
▪️پرسش: میخواهم با پرسشی کلی درباره وضعیت ایران آغاز کنم. همانطور که میدانید، تحلیلها و گمانهزنیهای بسیاری در میان گروههای اپوزیسیون درباره ماهیت و راهحل بحران طرح شده. اما یک عبارت در بحثها مکرر به گوش میخورد: «مردم» اکنون یکپارچه علیه «حکومت» هستند. که میتوان آن را نوعی صورتبندی برای یک بحران سیاسی دانست. شما درباره بحران کنونی در ایران چه فکر میکنید؟ آیا میتوان آن را در قالب مردم علیه حکومت تعریف کرد و تلویحاً از جمعیتی معترض و یکپارچه سخن گفت؟ یا آیا با بحرانی اجتماعی نیز طرفیم؟ اگر چنددستگی اجتماعی وجود دارد، آیا مفهوم مردم متحد خطا نیست؟ آیا افتراقها و شکافها و تقسیمبندیهای درون مردم بخشی از بحران است؟
پاسخ: من تصور میکنم که بحران کنونی ایران حاصل تقاطع سه فرآیند اصلی است:
(۱) بحران اجتماعیـاقتصادی که حاصل پیادهسازی لجامگسیخته یک شکل غیرلیبرال از نولیبرالیسم است. این فرآیند از ابتدای ریاستجمهوری رفسنجانی آغاز شد و با سرعتها و مقیاسهای مختلفی تا کنون ادامه داشته است. این نولیبرالیسم غیرلیبرال را تحریمهای ایالات متحده تشدید کرده اما آن را تولید نکرده است. این روند تقریبا تمامی جنبههی حیات اقتصادی در ایران را کالایی کرده است. این فرآیند همچنین بسیاری از سیاستهای بازتوزیعی را که دولت رفاه اقتدارگرای دههی ۱۹۸۰ (۶۰ شمسی) پیاده میکرد، از بین برده است و در عین حال انواع شبکههای حمایتی و محافظتی غیرکاپیتالیستی بیرون از روابط بازار و اجتماعمحور را که خانوارهای ایرانی در گذشته هنگام سختی به آنها پناه میبردند، نابود کرده است. چنین شرایطی اکثریت جمعیت را به پایینترین سطح فقر فرو افکنده است.