شرم هم چيز خوبى ست، البته اگر آدمى اندکی داشته باشد !
ع- سلیمانزاده
چندين سال است كه دوشنبه آخر هر ماه در پاريس، انجمن توسعه و تجدد با مديريت خانم آذر پژوهش، به مناسبت هاى گوناگون، با دعوت ازسخنرانان و پژوهشگران برنامه هاى فرهنگى آموزنده اى را بر گزار مى كنندكه در اين وانفساى چند دستگى و پراكندگى ايرانيان برون از وطن قابل ستايش است.
در جلسه روز دوشنبه ٣١ ژوئيه اتفاق شگفت انگيزى رخ داد كه براستى آموزنده و در خور تأمل است.
اما پيش از آن ؛
رژيم فلاكت بار و تيره انديش ولايت فقيه حاكم بر ايران ناهنجاريهاى اقتصادى، سياسى، اجتماعى را به جايى رسانده است كه نه تنها سلطنت طلبان و شاه پرستان و مزدوران ريز ودرشت رژيم گذشته، بلكه برخى از انقلابيون و جان بركفِ دستان مبارز گذشته نيز حسرت دوران ذات اقدس همايونى خدايگان شاهنشاه عارى ازمهر محمد رضا پهلوى بزرگ ارتشتاران را مى خورند !
در آن عصر دوشنبه سخنران جلسه آقاى اسماعيل وفا يغمايى، مبارز پرشوروحال ديروز كه در تب انقلاب هر لحظه امكان داشت به يقين به سوزد و جان فداى خلق خود كند، قيام ضد سلطنتى، يا انقلاب شكوهمند مردم ايران راكه پس از سالها مبارزه و افت خيز، زجر و شكنجه شدن مبارزين و دادنِ قربانى ها در مقابله و مبارزه با رژيم ديكتاتور تمام عيار وابسته شاه به آمريكا حاصل شد را ” انقلاب لجن و كثافت سال ٥٧ ” لقب دادند و تعدادى سلطنت طلب و شاه دوست حاضر در جلسه نيز براى ايشان كف زدند وتشويقشان كردند !