اکبر گنجی
سپاه و بسیج از محدوده وظایف حرفهای نظامیان – یعنی حفاظت از مرزهای کشور و دفاع از امنیت ملی – خارج شده و به دولتی تمام عیار تبدیل شدهاند. این مسئله، بحران عمیقی ایجاد کرده که پیامدهای گوناگونی به دنبال دارد. به عنوان مثال، نظامیان باید آن چنان از نزاعها و رقابتهای سیاسی دور بمانند، که همه مردم و نیروهای سیاسی به آنان به عنوان حافظان کشور اعتماد داشته باشند. وقتی آنها وارد همه قلمروها میشوند، خود را به رقیب منفعتجوی همگان تبدیل میسازند. بدین ترتیب، هرگاه واقعاً هم از خطر دشمنان خارجی برای امنیت ملی کشور سخن بگویند، مردم به سخنان آنان اعتماد نکرده و آن مدعیات را هم پوشش دیگری برای منافع بخش نظامی تبدیل به دولت شده به شمار خواهند آورد. باید بزرگترین سرمایه نظامیان، اعتماد باشد. اما سپاه و بسیج این اعتماد را از ابتدای انقلاب تاکنون، با گفتار و رفتار خود، به سرعت بر باد داده و روز به روز از میزان آن کاستهاند.