من آینده خوبی را برای سوریه پیش بینی نمی کنم

من آینده خوبی را برای سوریه پیش بینی نمی کنم

من آینده خوبی را برای سوریه پیش بینی نمی کنم

سیامک ستودهجهان

دوازدهم شهریور نود و دو

من متاسفانه برای سوریه آینده ی بس اسفناکتری از آنچه را که اکنون شاهد آن هستیم پیش بینی می کنم. سوریه به ویران ترین ویرانه ها تبدیل خواهد شد. ویرانه ای که خرابی های کنونی در مقایسه با آن هیچ بحساب خواهند آمد. گویی سوریه به گره گاه همه تضادهای خاورمیانه، کشورهای عربی، کشمکش های مذهبی، از اسلام گرفته تا مسیحیت و یهودیان در اسرائیل و حتی تضادهای میان فرقه های  داخلی شیعی و سنی و سنی تند رو و میانه رو؛ و درگیری میان بلوک های قومی و امپریالیستی تبدیل شده: کشمکش دیرینه میان بلوک سیاسی ایران- سوریه- حزب الله لبنان و روسیه با بلوک سیاسی مقابل: عربستان- دولتهای کناره خلیج و متحدین غربی آنها، رویارویی سنی و شیعی در رقابت های میان اخوان المسلمین، حمص، سلفی ها، جهادی ها و القاعده؛ و حتی تضادهای میان امپریالیسم آمریکا و متحدین اش با بلوک امپریالیستی دیگرِ چین و شوروی. تازه باید یک سلسله تضادها و کشمکش های دیگر مثل درگیری ها و تضاد منافع میان مسیحیان مصر و لبنان با مسلمانان، کردهای ناسیونالیست عراق، ترکیه و سوریه با دولت های مربوطه شان؛ تضادهای بین خود ناسیونایست های کرد و با دیگران که ممکن است بعدا با پیچیده تر شدن اوضاع سر باز کنند؛ و ده ها درگیری و کشمکش های خرد و ریز دیگر را نیز باید به این لیست بلند اضافه کرد. چه کسی می خواهد این تضادها را حل نماید؟ کدام نیرو می خواهد صلح و آرامش، حتی صلح و آرامش نسبی زیر یوغ امپریالیستی- آنچه که همین امروز هم جهان از نکبت آن در رنج و عذاب است را در این منطقه از جهان بر قرار کند. من واقعا برای سوریه و چه بسا منطقه ای وسیعتر از آن، آینده وحشتناکی را پیش بینی می کنم.

تجربه عراق نشان می دهد که حتی اگر یک قَدَر قدرت امپریالیستی مانند آمریکا هم قدرت حمله نظامی و در هم شکستن دولت سوری و برقراری آرامشِ از نوع ویژه خود مانند انچه را که در عراق در مد نظر داشت، دارا باشد، چنین امری بهیچوجه منجر به صلح و حتی اندک بهبودی در اوضاع کنونی نخواهد شد. برای فهم این مسئله فقط کافی است به اظهارات یکی از سناتورهای دمکرات امریکا با خبرنگار بی بی سی در سوم سپتامبر توجه نمائیم. “ما باید از اشتباهی که در حمله به عراق مرتکب ان شدیم درس بگیریم. زیرا معدوم کردن ارتش و پلیس و زیربناهای دولت سوریه فقط به بی ثباتی و رشد القاعده و نیروهای نامطلوب- مانند آنچه که در عراق رخ داد، منجر خواهد شد- نقل به معنی”.

کمک های عظیم مالی و تسلیحاتی عربستان به سلفی ها و جهادی ها در سوریه، و کمک های دولت های ایران و روسیه به حکومت بشار اسد؛ تحریکات بلوک امپریالیستی غرب و منجمله کمک تسلیحات نظامی و مالی آنها به ارتش آزاد سوریه که با وضع جنگی جدید آمریکا و حمله نظامی آن صد چندان خواهد شد، و مسلم است که دخالت ها و تحریکات جناح های رقیب را نیز بهمین اندازه افزایش خواهد داد، هیچیک، کوچکترین امیدی برای برقراری هیچ گونه صلح و آرامشی برای مردم سوریه باقی نمی گذارد، بلکه آینده بسی تیره و تاری را برای آنها و مردم منطقه وعده می دهد.

واقعیت این است که انباشت عظیم سرمایه در ده های اخیر، بهمراه بحران افتصادی جهانی که منجر به راکد ماندن بخش بزرگی از این سرمایه های تلنبار شده در دست بازیگران این نمایش تاسف انگیز گشته است، نوید کوچکترین آرامش و راه مفری از این اوضاع را بدست نمی دهد. سرمایه هائی که هم اکنون با گشاده دستی توسط دارندگان آن، همچون هدایای مرگ، میان جنایتکاران جنگی، از بشار اسد گرفته تا جهادی ها و ارتش های باصطلاح ازاد، در حال توزیع اند، و چیزی نخواهد گذشت که با حمله آمریکا به سوریه و فرو رفتن منطقه بکام جنگ، به ابعادی وحشتناک افزایش خواهند یافت. من واقعا برای مردم سوریه و خاورمیانه نگرانم و آینده خوبی را پیش بینی نمی کنم.

با اینحال، گاه تاریخ دست به شگفتی های اعجاب انگیزی می زند. گاه از اوج فلاکت، بارقه امید بر می خیزد. گاه انسان هنگامی که به حضیض ذلت سقوط میکند، در آخرین لحظه و هنگامی که همه چیز ویران شده و بر باد رفته، وقتی که دیگر چیزی برای از دست دادن باقی نمانده، از روی ناچاری هم که شده، تمام عزمش را جزم می کند، و با تمام قدرت بلند می شود، و آنچه را که در حالت عادی تصورش را هم نمی کرده، به انجام می رساند. این تجربه ای است که  بارها در تاریخ رخ داده است.  و اینبار هم هیچ کس نمی داند که آیا عفریت جنگ، کشتار و فلاکت راه را برای رستاخیز انسانی و بپا شدن یکی دیگر از شگفتی های تاریخ هموار خواهد کرد و یا آنچه را هم که باقی مانده نابود خواهد کرد؟