آرش؛ به بهانه سومین سال حصر

آرش؛ به بهانه سومین سال حصر

آرش؛ به بهانه سومین سال حصر

امین بزرگیان

آرش، نام یکى از اساطیر ایرانى است. نقل است که در زمان پادشاهی منوچهر، در جنگی با تورانیان، افراسیاب، سپاهیان ایران را در مازندران محاصره می‌کند. منوچهر، شکست خورده و مستأصل، پیشنهاد صلح می‌دهد و تورانیان به تمسخر ایرانیان شرطى براى آشتى و ترک مخاصمه مى گذارند. افراسیاب مى خواهد که یکی از پهلوانان ایرانی از بلنداى البرز تیری بیندازد. هرجا تیر افتاد، آنجا مرز ایران و توران است.

“[…] هیچ! و دلها پر اندوه؛ که آسمان تاریک بود. که آسمانْ خود، پیدا نبود. که خورشید گریخته بود. که ماه پنهان شده. که ابر مى بارید. وجز آذرخشى چند، هیچ روشنى بر جنگ و مردِجنگ نبود. و چگونه از زمین سرخ، گیاه سبز بروید؟ پس هیچ گیاه سبز از زمین سرخ نرست. و درخت سبزْ زرد، و گل سرخْ سیاه شد. و هرمرد، گیاهى توفان زده بود کش پاک ریشه خشکانیده”.